جوک

جوک جدید


یکی می‌خواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش!

*******
یکی با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. یکی یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. او میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

*******
یکی میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!

*******
یکی وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیل‌میدن، می‌بینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشی‌های ‌تلفنای همگانی رو بیسیم کرده

*******
یکی ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار. طرف میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟

*******
به یکی میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش

*******
یکی میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره

*******
یکی دوتا دزد می‌گیره، زنگ می‌زنه به 220!

*******
به یکی میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!

*******
اولی از دومی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده، یکی میگه:‌ باید خیلی برم؟

*******
آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده،‌ هی داد میزده: help me, hellllp! یکی از اونجا رد میشده میگه:‌ احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی

*******
تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌ به من بدبختِ مارمولک کمک کنید

*******
یکی سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم

*******
یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. یکی میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکی یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده

*******
یکی یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!

*******
به یکی میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر

*******
از یکی می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه

*******
یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟ میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینم

*******
یکی یه سکه اززیر خاک پیدا میکنه، روش نوشته بوده تاریخِ ضرب: 200 سال قبل از میلاد!

*******
یکی زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. یکی میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!

*******
یکی میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه

*******
یکی مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد

*******
چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم

*******
یکی سوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ یکی میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه

*******
یکی تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!

*******
یکی میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ میگه: قربان شما، دست بوسن!

*******
یکی بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!

*******
دو نفر در طول مهمانی کنار هم نشسته بودند و در طول دو ساعت یک کلمه هم با هم حرف نزدند پس از دو ساعت یکی از آنها به دیگری گفت: پیشنهاد می‏کنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم!

*******
به غضنفر گفتند: ۱۷ شهریور چه روزیه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکر می کنم ۱۵ خرداد باشه!

*******
غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!

به خروسه میگن مرغ چند حرف داره؟ میگه : قربونش برم حرف نداره!

....

میگن وقتی یه خوشکل به آسمون نگاه میکنه ستاره ها چشمک میزنن و حال میکنن یه وقت به آسمون نگاه نکنی گند بزنی به حالشون

یارو میره استادیوم وسط موج مکزیکی غرق میشه

یارو میره لاس وگاس ، زنگ میزنه به خانمش میگه : فکر کنم شهید شدم ؟! خانمش میگه چرا؟ میگه : آخه اینجا بهشته

اگه یه روز تنها شدی... تا کسی نیست دستتو بکن تو دماغت، حالشو ببر!

به خروسه میگن مرغ چند حرف داره؟ میگه : قربونش برم حرف نداره!

هر چی زنگ می زنم آنتن نمیده جات خرابه به مامانت بگو جاتو عوض کنه.

به یارو می گن کجای تهران می شینی ؟ می گه هرجا خسته شدم

یه نفر تو اردبیل میمیره اعلامیه اش رو میزنن به دیوار ... تو انتخابات رای میاره

تیمارستان نوار کاست نوحه می ذارن همه پا میشن می رقصن به جز یکی میگن این حتما سالمه ازش می پرسن تو چرا نمی رقصی ؟ میگه:آخه من عروسم

درجات دیوانگی:
1- گیج
2- خنگ
3- پپه
4-گاگول
5-اسمت چی بود؟



دو دیوانه با هم گفتگو می‌کردند. اولی: اگر گفتی فرق کلاغ چیه؟ دومی: خوب معلومه! این بالش از اون بالش مساوی‌تره!
………………………………………….………………………………………….
چرا با جوراب خوابیدی؟ آخه اینطوری راحت‌تر می‌خوابم! واسه چی؟ واسه اینکه دیشب با کفش خوابیدم، خوابم نبرد!
………………………………………….………………………………………….
بچه‌ای از پدرس پرسید: فرق تفنگ و مسلسل چیست؟ پدرش جواب داد: پسرم وقتی من و مادرت حرف می‌زنیم بیا گوش کن. آن وقت می‌فهمی فرقش چیه!
………………………………………….………………………………………….
معتادی که در حال کشیدن سیگار بود، می‌گوید: یه ژمین لرژه هم نمیاد که خاکشتر شیگارم بیفته!
………………………………………….………………………………………….
راستی فهمیدی دیشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بیمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هیچی، زنم فکر کرد، که دیر اومدم خونه!
………………………………………….………………………………………….
ترکه می‌ره سیگار فروشی: آقا سیگار برگ دارین؟ خیر. پس یک بسته کوبیده بدین!
………………………………………….………………………………………….
ترکه عینکش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گیج رفت، نزدیک بود بیفته!
………………………………………….………………………………………….
ترکه خبر داغ می‌شنود، گوشش می‌سوزد!
………………………………………….………………………………………….
دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یا خط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم ماهواره نگاه می‌کنیم و اگر سکه روی لبه‌اش ایستاد میریم درس می‌خونیم!
………………………………………….………………………………………….
لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده،‌ آسفالت زیاد میاره،‌ سرعت گیر میذاره!

ترکه می‌رسه، می‌خورنش.
………………………………………….………………………………………….
مرد: بازهم که پارچه خریدی؟ زن: می‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: این که چهار متر پارچه است؟ زن با بقیه‏اش هم برای خودم یه پیرهن می‏دوزم
………………………………………….………………………………………….
آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که: ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام کن! خلاصه اونقدر التماس میکنه، تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون ‌چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاه‌ه‌ ... باز این سیریش اومد!
………………………………………….………………………………………….
باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بیار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بیاریش!
………………………………………….………………………………………….
بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !

اصفهانیه موز می‌خوره معده‌اش تعجب می کنه !



سیر و پیاز دعوا می کنن، سیر به پیاز می گه : برو گم شو ، بوی بدی داری.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
پیاز و سیر با هم دعوا می کنن، سیر به پیاز
می گه: حیف که سیرم و الا می خوردمت.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
مورچه هه به تنهایی ۲ تا گندم ور می داره، دیسک کمر می گیره.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
می خواستن کچلی را ترور کنن، تو سشوارش بمب کار می ذارن و به شامپوش مواد شیمیایی می ریزن.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
سوسکه مست می کنه و می ره جلوی دم پایی و می گه: بزن، ده بزن دیگه لعنتی !!!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
مردی می ره لامپ مهتابی بخره، داخل دکونی می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه: ببخشین حاج آقا، لطفا ۱ متر لامپ بدین !!!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
اگه حیوونا قرار بود شغلی انتخاب کنن، حتما وال ملوان، گورخر زندانی، لک لک شالی کار، دارکوب نجار، زنبورعسل قناد، بلبل خواننده، کرم ابریشم بافنده، میمون بندباز و کبوتر پستچی می شدند.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
طرف می ره و در یخچال رو باز می کنه و می بینه: ژله هه داره مثل بید می لرزه، بهش می گه: نترس میخوام پنیر بخورم.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
تو سر یه ترکه کاغذ می خوره در جا می میره ، کاغذ رو بار می کنند می بینند توش نوشته شده آجر
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی‌بینی! مرد: برای چی؟ زن: واسه اینکه چشمهاتو درمی‌آورم!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
احمق کسی است که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشد. مطمئنی؟ صددرصد!


جوک حیوانات



سوسکه با ملخ ازدواج می کنه، بچه شون پروانه می شه .
………………………………………….………………………………………….
یه بره با مامان و باباش دعوا می کنه، بعد می ره سر خیابون و داد می زنه: دربست کشتارکاه.
………………………………………….………………………………………….
یه چینی رو دار می زنن، می شه: دارچین.
………………………………………….………………………………………….
از فوتبالیستی می پرسن؟ چرا همیشه قبل از زدن گل می ری حموم؟ یارو می گه: آخه می خوام گل های تمیز بزنم .
………………………………………….………………………………………….
گرگه می ره خونه شنگول، منگول و حبه انگور.
در می زنه و می گه: شنگول، منگول، حبه انگور، در رو باز کنین، منم، مادرتون. پینوکیو در رو باز می کنه و می گه: ببخشین از اینجا رفتن.
………………………………………….………………………………………….
یه نفر می افته تو جوب، مردم درش می آرن
ازش می پرسن؟ سالمی؟ طرف می گه: نه، من جاسمم.
………………………………………….………………………………………….
یه فیله از دست مادرش فرار می کرده، یه مورچه هه می بیندش و بهش می گه: بیا پشتم قایم شو.
………………………………………….………………………………………….
یه خره لنز می ذاره و می ره تو جنگل، همه
حیوون ها نگاش می کنن، می گه: چی یه، مگه آهو ندیدین؟
………………………………………….………………………………………….
یه روز بامشاد با شورت می ره تو خیابون، یه بابایی بهش می گه: چرا با شورت اومدی تو خیابون؟ بامشاد می گه:
وفا داری، وفا داری، به شورت من چیکار داری؟
………………………………………….………………………………………….
یه نفر می خواسته یه ماهی رو خفه کنه، هی سر ماهی رو می کنه زیر آب و در می آره.
………………………………………….………………………………………….
یه مار عاشق مار دیگه می شه، می فهمه شیلنگه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد